آروینآروین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه سن داره

آروین شاهزاده کوچولوی مامان و بابا

وسعت دوست داشتن(9 ماهگی عزیز دوردونه)

1393/7/8 17:23
739 بازدید
اشتراک گذاری

آروینم

خداوند تورا به من هدیه دادو من همیشه دلشوره دارم از اینکه شاید آنچه میپنداشتم نباشم ... نفس هایت که به گونه هایم ساییده می شودانگار آرامش بهشت را به چشمهایم میفرستی. دستهایت که می چرخد ومیان دستهایم پنهان می شود...خنده هایت که ریش میشوم وعاشق چشمهایت که عمق نگاهم را می کاود و من همیشه تو راکم داشته ام. از داشته هایم دلتنگ که میشوم انگارصدای گریه های توست ، تنها نوازشی که مرا بخودفرو میبرد که توفرشته ای یا نه؟نمی دانم... اما همین بس که چشمهای خداوند میان دستهای من وتوپیداست. آرام جان من....اگرآزردمت یافراموشت کردم،فراموش مکن که تورا با فرشته ها پیوند زده اند. میان باغچه کوچک بهشتی خود...جایی برایم بگذار همیشه دوستت دارم کسی که روزی مادر صدایش خواهی زد وسعت دوست داشتنت براي من .... همان بهشتي است كه گفتند زير پاي مادران است. امروز نهمین ماهگرد عزیز دوردونه ماست مامان دورت بگرده خیلی خیلی شیطون شدی آواز خوندنت که کامل شده جیق میکشی در حدی که باید گوشامونو بگیریم میخواهی خودتو لوس کنی ابروهارو میدی بالا چشاتو کوچیک میکنی خنده هم که از رو لبات نمیره امیدوارم که تو گل خوشکلم همیشه بخندی همش میخواهی دست به لباسای منو بابا بزنی بایستی که چند لحظه هم وایمیستی ما هم باید برات دست بزنیم تشویقت کنیم که ایستادی غذا هم که میخوری تمام لباسای خودت و منو کثیف میکنی بازم دارم که از شیطنتات بگم میذارمشون واسه پستای بعدی .در ضمن همه وسائل خونه رو جمع کردم واسه اینکه تا حالا چند تیکه رو شکستی خونه مون شده مثل جاهایی که دزد زده حالا ببین وروجکم چقد آتیش پاره شدی .روز ماهگردت عروسی هم دعوت بودیم که رفتیم کلی خوشحال شده بودی صداتو بردی بودی تو هوا دد هم میگفتی یعنی دست دست خیلی بهت خوش گذشت آخه بغل همه میشدی همش هم وسط تالار بودی

 

نهمین ماهگردت مبارک عزیزممحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)