آروین شاهزاده کوچولوی مامان و بابا

۵ ابان ۹۴ روز با شکوه و فراموش نشدنی برای اروین خان و بابا مامان بود ی فرشته کوچولو به خونه ماقدم گذاشته بود همه خوشحال بودیم این فرشته اوینا خانم بود خواهر کوچولوی اروین طلا اروین خیلی دوستش داره بهش میگه دادا هم میبوسدش هم میزنش اخه این از دوست داشتن زیاده مامان خیلی باهاشون درگیر شدهواسه همین کم به وبلگ اروین جون سر میزنه اروین خیلی اقا شده کلی زبون ریزی میکنه دیگه زبونش باز شده هر چی بهش میگیم فورا تکرار میکنه دیگه پستونک  و شیشه هم نمیخوره اخه اقا شده پسرم دیگه کم کم داره مرد میشه مامان داره قد کشیدنشو میبینه مامان قربونش بره ...

همش جاش تو تختش هستش شیطونی میکنه برا شیطنتایی هم که انجام میده افتخار میکنه آخه فکر میکنه کار خوبی انجام میده مامان قربونت بره که اینهمه عززززززززززیززززززززی از عمه جون هم تشکر کنیم که عکسا رو تو چند پست واسه آروین کوچولو گذاشته آخه ی چند وقت هستش که اینترنت خونمون به مشکل برخورده عمه جون دوست دارم ...

شیطنتا شاهزاده کوچولو حدو مرز ندارن همه جا سرک میکشه اینا چشمه هایی از شیطنتاش هستن قربونت برم نفس مامان ...

...

...

...

تو این عکس آروین با دختر عموش عکس گرفته خیلی دختر عموشو دوست داره فندقی به دختر عمو میگه پاطی آخه اسمش فاطمه هست آروین هنوز نمیتونه خوب تلفظ کنه خلاصه اینکه همدیگه رو خیلی دوست دارن میخان همش کنار هم باشن با همدیگه هم زیاد دعوا میکنن ...