عکس 4
عکس 3
عکس2
تو این عکس آروین با دختر عموش عکس گرفته خیلی دختر عموشو دوست داره فندقی به دختر عمو میگه پاطی آخه اسمش فاطمه هست آروین هنوز نمیتونه خوب تلفظ کنه خلاصه اینکه همدیگه رو خیلی دوست دارن میخان همش کنار هم باشن با همدیگه هم زیاد دعوا میکنن ...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
12:40
عکس1
تو این عکس پسملی دختر شده چادر سر کرده چادر هم واس رعنا جونه که رقیه سرش کرده عکس گرفته نه اینکه خوشکله شبیه دختراست واسه همین هم دهتر عموها همش با چادر وروسری ازش عکس میگیرن قربونش برم که اینهمه ماهه ...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
22:02
کلمات قشنگ
کلمه های بامزه اروین کوچولو مامان… مامایی بابا…بابایی سلام…سلا پیچ گوشتی…پی گوشک شیر…سیر ناز…نوز خاله…اله عمه…عمی نمیتونم…پیتونم کش مو…موکشی اب میخام…اب داری قطره…که یه خیلی کلمات رو میگه که الن یادم نیست ولی گل پسرم خیلی باهوشه خیلی هم حرف مامان رو گوش میکنه میگه چسم باسه بهش میگم مامان و دوست داری میگه نه هر چی هم که میگم میخای میگه نه ولی میخاد عاشق موبایل هم هستش بازی پو رو هم خوب بلده حمومش میکنه بهش غذا میده خلاصه اینکه خیلی بازیگوش شده تو همه کاری با بابا ومامان همکاری میکنه شیطون بلا شده عزیزم همش هم میخاد بره دددیگه ...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
15:05
هجدهمین ماهگرد
هجدهمین ماهگردت مبارک سلطان قلبم مثل نفسی برايم .... مثل هوا ...مثل آب پس بدان ...اگر نبودي...نبودم اگر نباشی.....نيستم بي تو من....هيچم فرشته ی نازنینم... خوب من ... نام تو مرا هميشه مست می كند... بهتر از شراب... بهتر از تمام شعرهای ناب... نام تو اگرچه بهترين سرود زندگي ست... من تورا به خلوت خدايی خيال خود، "بهترين بهترين من" خطاب می كنم... بهترين بهترين من... توبزرگ میشوی وبزرگتر.... ومن هرروز دلتنگ روزهای کودکی ات میشوم روزهای نوزادی .روزهایی که به غیر از آغوش من ماْوایی نداشتی. دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد. خیلی زود گذشت.روزی که خدا یک فرشته را به من هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشم. امانتدار خدا هستم تا ا...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
14:02
شانزدهمین ماهگرد شازده کوچولو
خداوند تورا به من هدیه دادو من همیشه دلشوره دارم از اینکه شاید آنچه میپنداشتم نباشم ... نفس هایت که به گونه هایم ساییده می شودانگار آرامش بهشت را به چشمهایم میفرستی. دستهایت که می چرخد ومیان دستهایم پنهان می شود... خنده هایت که ریش میشوم وعاشق چشمهایت که عمق نگاهم را می کاود و من همیشه تو راکم داشته ام. از داشته هایم دلتنگ که میشوم انگارصدای گریه های توست ، تنها نوازشی که مرا بخودفرو میبرد که توفرشته ای یا نه؟نمی دانم... اما همین بس که چشمهای خداوند میان دستهای من وتوپیداست. آرام جان من....اگرآزردمت یافراموشت کردم،فراموش مکن که تورا با فرشته ها پیوند زده اند. میان باغچه کوچک بهشتی خود...جایی برایم بگ...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
14:42
سر زدن ششمین مروارید
ششمین مروارید اروین طلا هم سر زد دیروز وقتی که داشتم به فندقی غذا میدادم متوجه شدم که دندونش سر زده کلی خوشحال شدم بابا جون هم که از سر کار اومد بهش گفتم اون هم خیلی خوشحال شد ولی دندوناش واسه مامان وبابا درد سر ساز شدن همش میخاد امتحانشون کنه که ما هارو دندون میگیره خلاصه عسلی خیلی بلا شده هر روز ی کار جدیدی یاد میگیره کار جدیدش اینه که دندون میگیره صدای هاپو در میاره که مامان و بابارو بترسونه کلی کلمه دیگه هم یاد گرفته که تند تند تکرار میکنه کفش بزرگتر هارو پاش میکنه راه میره عاشق موتوره هر جا میبینه میگه دیت بدو میره سمتش که سوار شه آخه بابا جون یکی دوبار با موتور عمو جونش برده دد حالا واسه ما موتوری شده تو خونه هم سوار دیته خودش میشه ص...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
14:21
سر زدن پنجمین مروارید
پنجمین مروارید آروینم سر زده ولی چه سر زدنی واسه هر دندونش 3 روز تب میکنه کلی مریض میشه مامان خیلی براش غصه میخوره الان دیگه کم کم هوا داره گرم میشه اگه قرار باشه واسه هر دندونش مریض شه تابستون چکار کنه امیدوارم مامان گلم همیشه تنت سالم باشه هیچ وقت دردو بیماری سراغت نیاد مبارررررررررررررررکت باشه سر زدن دندونت عزیزکم ...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
13:45