آروینآروین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

آروین شاهزاده کوچولوی مامان و بابا

جوجه طلا

جوجه طلای مامان هر روز که میگذره بامزه تر میشی خیلی خوشرو شدی حتی اگه مامان برات اخم کنه بازم میخندی قربونت برم که شدی دنیای مامان و بابا خدایا ششششششششششکرت   ...
4 خرداد 1393

خواب ناز

هر وقت که میخوابی مثل فرشته ها میشی منم میشینم نگاهت میکنم فرشته ی معصوم من مامان دیوونه وار دوست داره عزیزکم گهواره ای هستی خیلی هم کم خوابی وقتی میخوابی باید همه صداهارو تو خونه قطع کنم تا خوابت ببره حتی پنجره هارو هم باید ببندم تا صدا نشه تا نفس مامان بخوابه عکسهارو در ادامه مطلب ببینید ...
3 خرداد 1393

بدون عنوان

آروین پسر گلم زندگی را فقط با تو میخواهیم روزی که تو بدنیا امدی خوشبختی امد عشق امد عطر بوی تو تمام خانه را پر کرده بود تو پرنده خوشبختی بابا مجتبی و مامان اعظم هستی عاشقانه دوستت داریم خدایا ممنونم ازت که این قدر حالم خوبه ،اینقدر خوشحالم واز ته دل می خندم . ازت سپاسگزارم ازاینکه با این فرشته معصوم ،اینقدر دلخوشی به من دادی ازت ممنونم. خدایا مچکرم
2 خرداد 1393

عذر خواهی مامان از قند عسلش

سلام قند عسل مامان 2 روز دیگه باید واکسن 4 ماهگیتو بزنی که از الان مامان غصش گرفته عزیز دلم تو این 4 ماهی که به دنیا امدی مامان و بابا دنیا براشون خیلی قشنگ شده وجود تو به ما خیلی دلگرمی داده ی عذر خواهی هم ازت کنم که مامان دیر وبلاگتو شروع کرد کامپیوترمون ویروسی شده بود واسه همین بود فعلا نمیتونم برات عکس بذارم این عکسارو هم کیانوش پسر دایی برات گذاشته ایشاالله به زودی همه عکساتو میذارم ...
27 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

این عکس وقتی که از اتاق عمل مامانو اوردن بغل مامان جون بودی بابا ازت گرفته فکر کنم گرسنه بودی که دهنتو اینهمه خوشکل باز کردی زبونتو در اوردی مامان قربونت بره جوجه قشنگم ...
26 ارديبهشت 1393